دین و افغانستان

   افغانستان طی چند دهه اخیر دچار جنگ های گوناگون خارجی و داخلی قرار گرفته که این شرایط باعث دگرگونی های بیشماری در تمام عرصه ها شده از جمله باعث سقوط سطح علم و دانش دینی و فرهنگی در میان مردم این کشور شده و هر نسل از نسل قبلی کم علم تر و کم فرهنگ تر و همچنان بی علم تر در عرصه امور دینی خویش به بار آمده اند و بخصوص طی این چهار سال حکومت دموکراسی بی قید و شرط فعلی كه جوانان و امور و فرایض دینی خود را چنان به حاشیه برده اند که در طول تاریخ اسلام ملت ما شاهد چنین چیزى نبوده است.

  جوانان فعلی ما غرق در تقلید از کار های منفی بی سر و پای کشور های اروپائی شده اند كه گاهى  در امور مدهاى روزانه از اروپا یک قدم جلو تر رفته اند، در حالى كه دربالا بردن سطح دانششان هیچ توجهى نكرده اند و روز به روز از راه دین و فرایض دینی خویش فاصله گرفته وآنرا به فراموشی سپرده اند.

  نا گفته نماند که در این امر دست بیگانگان و دست دشمنان دین اسلام دخیل است و مؤسسات خارجی که بنام کمک داخل کشور ما شده اند اکثر انها هدف شان دور ساختن نسل جوانان ما از دین اسلام است و با دادن پول دل دختران و پسران جوان و پاک دامن ما را چنان غرق دنیا ساخته اند که فرق میان حلال و حرام را رعايت نميكنند و صرفا در فکر این هستند که  باید زبان انگلیسی بخوانند و بس، و کتاب و زبان انگلیسی برایشان مهمتر از کتاب آسمانی شده است و از صبح تا شام در تلاش آموختن زبان انگلیسی هستند و همین دست بیگانه گان باعث شده که اگر یک پسر بچه خرد سال که به زبان مادری خود هنوز مسلط کامل ندارد و درست صحبت نميكند ولی زبان انگلیسی خوب صحبت کند او عالم تر و فهمیده تر از کسی است که سالها عمر خود را در راه علم و دانش ايثار کرده  ولی زبان انگلیسی را خوب نميداند و قدر و احترام همان پسر بچه در جامعه بیشتر از همه است چون زبان انگلیسی میداند و به همین منظور است که تمام نسل جوان ما در عوض آموختن زبان مادری خویش و در عوض آموختن قرآن کریم و در عوض این که در مورد دین خویش مطالعه و تحقیق کنند همه به سوی آموختن زبان انگلیسی روى آورده اند که این امر باعث شده که از علم دین هیچ آگاهی نداشته باشند و اگر پرسیده شود چرا مسلمان هستی؟ در جواب میگویند چون پدر و اجداد من مسلمان بودند ما هم مسلمان هستيم ! در حالی که ما هیچگاه صرفا مسلمان زاده نبايست باشيم، بلکه ما خودمان مسلمان باشیم یعنی اینگونه جواب دادن که چون پدرم مسلمان بود من هم مسلمان هستم  این نشان دهنده بی خبر بودن ما از دین اسلام است، بلکه ما باید در دین اسلام مطالعه کنیم و ببینیم که دین اسلام واقعا یک دین کامل و یک دین راستین و یک دین پاک است که تمام مردم را به زندگی آرام و آسوده و برادری دعوت و راهنمايی میکند و در هیچ عرصه کمی و کاستی ندارد به شرط اینکه ما عمل کنیم و دین اسلام دین آزادی و دموکراسی است ولی تا حدود معینى، زیرا آزادی و دموکراسی که حد معین نداشته باشد آن آزادی نیست بلکه وحشت کامل است.

  این اروپایيها که آمده اند تا به ما درس دموکراسی بدهند این دموکراسی نیست، این وحشت است که همانگونه که اروپا در وحشت زندگی میکنند و میمیرند میخواهند ما هم غرق آن شویم بنام آزادی و دموکراسی، میخواهند جوانان پاک ما به سوی فساد، کارهای غیر اخلاقی، بی ادبی، بی بند باری، بی فهمی و بلاخره به بی دینی کشانده شوند.

  یک نکته بسیار مهم را باید در نظر داشت که ما باید تمامى اشخاص و افراد و اعمال آنها را از دریچه ی اسلام به تماشاى آنها بنگريم نه اینکه اسلام را از عمل کرد خوب و یا بد اشخاص و افراد در نظر بگيريم، یعنی دین اسلام را از روی عمل کرد يك ملاى مسجد خویش و یا یک ریش سفید منطقه خویش و یا یک عالم قریه خویش و یا یک فرد نماز خوان فامیل خویش قبول نکنیم و از آن رو مسلمان نباید باشیم بلکه با خواندن کتاب مقدس قرآن مجید و با تفکر کردن به تفسیر آن و با خواندن نماز با خالق خویش به گفتگو بنشینیم و آنگاه خواهیم دانست که دین اسلام واقعا ناجی عالم بشریت است و واقعا یک ناظر حقوق بشر است و واقعا یک دموکراسی و آزادی است.

  دشمنان دین اسلام از طریق رسانه ها کوچک ترین واقعه ها را که در کشور ما و دیگر کشور های اسلامی  رخ میدهد فورا به نمایش میگذارند و به تمام جهان نشان میدهند و به این گونه میخواهند که دین پاک اسلام را زیر سؤال ببرند در حالی که هر روز به صد ها واقعه خشن تر از این و وحشت ناک تر از این واقعه در کشور های اروپائی خودشان رخ میدهد ولی هیچگاه در آن مورد بحث نمیکنند  و گويی که اصلا هیچ حادثه اى در آن کشور ها رخ نمیدهد.

   پس ای برادر و خواهر مسلمان بیایيد اول خود را بشناسیم و دین خود و جامعه خویش را بشناسیم و در مورد دین اسلام و کتاب الهی مطالعه کنیم و به آن عمل نمایيم و دیگر بیشتر از این به بیگانگان و دشمنان دین اسلام اهميت ندهیم که جوانان ما را از راه اسلام و راه قرآن دور ساخته اند و به سوی نیستی و بدبختی کشانده اند و این یک وظیفه ایمانی و وجدانی هر مادر و پدر افغان است که به تربیت و تعلیم دینی فرزندان خویش کوشش کند و آنها را به راه اسلام راهنمايی کنند و بعدا وظیفه هر نسل جوان این کشور است که فریب اعمال بیگانگان را نخورده و نگذارند که آنها به اهداف شومی که در باطن خویش دارند کامیاب شوند.

نويسنده: محمد احسان " مهیا "

            وبلاگ نور ایمان

www.noorway.bloxblog.com